یک پست و کلی حرف
سلام آوا جون دختر ملوسم کلی حرف دارم تا برات بگم عشق مامان اولیش اینه که امروز سه روزه که بابا بهروز جون رفته کیش و تو خیلی بهونه بابا رو میگیری و روزی چند بار زنگ میزنی وکلی سفارش اسباب بازی میدی واقعا که نسبت به پارسال چقدر فهمیده تر شدی پارسال بابا یک هفته رفت کربلا ولی یک بار هم نپرسیدی بابا کجاست ولی الان همش میگی دلم برای بابا تنگ شده امروز از صبح بردمت خونه مادر جون تا یک کم برات تنوع بشه عصر هم رفتیم روضه خونه عمو جونت اونجا با بچه ها بازی کردی و خوش گذروندی ولی موقع اومدن به خونه خسته بودی و خوابت میومد و بهونه بابا رو گرفتی و گریه کردی الهی بمیرم برات ولی طاها جون پسر عمو مهربونت یکی از اسباب بازی های خودش رو ...
نویسنده :
مامانیه آوا
23:20